کد مطلب:315142 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:196
آیا امید نجات از زندان را داری؟
حاج زایر از شاعران معروف عراق می باشد.
وی از طرف حكومت وقت به خاطر قضیه ای، محكوم به دو سال زندان شد.
[ صفحه 369]
پس از گذشت چهار ماه در زندان ماندنش زندانیان به او گفتند: آیا امید نجات از زندان را داری؟
در نزدیكی مرحوم حاج زایر - یكی از افراد باایمان و بااخلاص بود - در جواب گفت - و با یقین گفت -: فلانی! پس از چهار روز فرج و گشایش برای من حاصل می شود.
چنان كه گفت: شد مدت دو سالش پایان نیافته آزاد شد.
اما جناب حاج زایر كه خود دلباخته اهل بیت علیهم السلام بود، با كمال انقطاع و توجه كامل روبه به دربار اباالفضل علیه السلام نمود و متوسل به آن بزرگوار شد. و اشعاری به زبان عامیانه سرود، كه مضمون و معنای ابیات این بود كه حضرت اباالفضل علیه السلام را به شجاعت، مردانگی و جوانمردی یاد می كرد. و از او عاجزانه و ملتمسانه استمداد و كمك می جوید.
آنگاه ابیات فوق الذكر را به وسیله ی فردی به كربلا فرستاد كه آنها را در ضریح حضرت اباالفضل علیه السلام بیندازند.
در همان شب حاكمی كه حكم زندان حاج زایر را داده بود، در عالم خواب حضرت اباالفضل علیه السلام را می بیند كه به خواب او آمده و به او فریاد و صیحه كشید، و او را زجر داد و فرمود: برخیز و حاج زایر را آزاد كن.
حاكم در حال ترس و ناراحتی از خواب برخاسته و به نگهبانان زندان دستور داد، فوری او را آزاد كنند و از او معذرت خواهی نمود.
وی از طرف حكومت وقت به خاطر قضیه ای، محكوم به دو سال زندان شد.
[ صفحه 369]
پس از گذشت چهار ماه در زندان ماندنش زندانیان به او گفتند: آیا امید نجات از زندان را داری؟
در نزدیكی مرحوم حاج زایر - یكی از افراد باایمان و بااخلاص بود - در جواب گفت - و با یقین گفت -: فلانی! پس از چهار روز فرج و گشایش برای من حاصل می شود.
چنان كه گفت: شد مدت دو سالش پایان نیافته آزاد شد.
اما جناب حاج زایر كه خود دلباخته اهل بیت علیهم السلام بود، با كمال انقطاع و توجه كامل روبه به دربار اباالفضل علیه السلام نمود و متوسل به آن بزرگوار شد. و اشعاری به زبان عامیانه سرود، كه مضمون و معنای ابیات این بود كه حضرت اباالفضل علیه السلام را به شجاعت، مردانگی و جوانمردی یاد می كرد. و از او عاجزانه و ملتمسانه استمداد و كمك می جوید.
آنگاه ابیات فوق الذكر را به وسیله ی فردی به كربلا فرستاد كه آنها را در ضریح حضرت اباالفضل علیه السلام بیندازند.
در همان شب حاكمی كه حكم زندان حاج زایر را داده بود، در عالم خواب حضرت اباالفضل علیه السلام را می بیند كه به خواب او آمده و به او فریاد و صیحه كشید، و او را زجر داد و فرمود: برخیز و حاج زایر را آزاد كن.
حاكم در حال ترس و ناراحتی از خواب برخاسته و به نگهبانان زندان دستور داد، فوری او را آزاد كنند و از او معذرت خواهی نمود.